نامم ز بهر مرتبه نقش نگین کند
انوری » دیوان اشعار » غزلیات
جان وصال تو تقاضا میکند
کز جهانش بیتو سودا میکند
بالله ار در کافری باشد روا
آنچه هجران تو با ما میکند
در بهای بوسهای از من لبت
دل ببرد و دین تقاضا میکند
بارها گفتم که جان هم میدهم
همچنان امروز و فردا میکند
غارت جان میکند چشم خوشت
هیچ تاوان نیست زیبا میکند
زلف را گو یاری چشمت مکن
کانچه بتوان کرد تنها میکند
چند گویی راز پیدا میکنی
راز من ناز نو پیدا میکند
آتش دل گرچه پنهان میکنم
آب چشمم آشکارا میکند
آنچنان شوخی که گر گویند کیست
کانوری را عشق رسوا میکند
گرچه میدانم ولیکن رغم را
گویی ای مرد آن به عمدا میکند
بیوگرافی حکیم ارد بزرگ
مهربانان را باید ستایش نمود . حکیم ارد بزرگ
مهربانان ، دستان نوازشگر آسمانند . حکیم ارد بزرگ
سیاستمدار بزرگ، اندیشه خویش را درگیر رخدادهای کوچک نمی کند . حکیم ارد بزرگ
سیاستمداران بزرگ ، همواره به یاد دارند که خدمتگذار مردم هستند . حکیم ارد بزرگ
خردمند از آن رو خوشبخت است ، که می داند خوشبختی ، در راستی و پاکی است . حکیم ارد بزرگ
یکی از بزرگترین خوشبختی ها ، کار بیشتر برای مردم است . حکیم ارد بزرگ
هنرمند و نویسنده مزدور ، از هر کشنده ای زیانبارتر است . حکیم ارد بزرگ
جایگاه فرهنگی کشورها ، در رشد و بالندگی بشری را ، می توان در میزان داده های فرهنگی هر یک از آنها ، در پهنه اینترنت دید . حکیم ارد بزرگ
جوانان امروز باید ، هنر خود را در میدان آی تی و فناوری های نوین به نمایش بگذارند ، چرا که دیگر دوران خوشنویسی ، نقاشی و مینیاتور به پایان رسیده است . حکیم ارد بزرگ
میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . حکیم ارد بزرگ
پیش نیاز رسیدن به دلیری و بی باکی ، یافتن آرمان و خواسته ای هویداست . حکیم ارد بزرگ
آدمی آنگاه از همه توان و نیروی خویش برای کاری بهره می گیرد که در آن ، آرزو و باورهای درونی خویش را ببیند . حکیم ارد بزرگ