فلاسفه ایران , فلاسفه یونان

فلاسفه ایران , فلاسفه یونان , معنی فلاسفه , کتاب های فلاسفه , بزرگترین فیلسوفان جهان , فیلسوفان تاریخ, فیلسوفان بزرگ معاصر , فیلسوفان اسلامی , فیلسوف حکیم ارد بزرگ , کنفوسیوس

فلاسفه ایران , فلاسفه یونان

فلاسفه ایران , فلاسفه یونان , معنی فلاسفه , کتاب های فلاسفه , بزرگترین فیلسوفان جهان , فیلسوفان تاریخ, فیلسوفان بزرگ معاصر , فیلسوفان اسلامی , فیلسوف حکیم ارد بزرگ , کنفوسیوس

متولد بشوی

چقدر نا امنی این کوچه را قدم زده ام که تو در

وا پسین کاشکی های من –تنها به اندازه یک شب-

متولد بشوی

 چقدر شانه به شانه گریه مرور شده ام

 که چشمهای تو آخرین شعر  آخرین برگ اخرین دفترم باشی

حالا که آمده ای

بیشتر بمان

بیشتر از یک شب

ای حلول عجیب ماه در خواب های آسمانی ام من تا هبوط گیج زمین با تو خواهم بود

دست مرا بگیر  سادگی ام را به اعتماد انگشت های تو سپرده ام

 وای که چقدر بوی کبوتر می دهی

فرصت پرواز را در من تجربه کن      با تو تا عروج قاصدک راهی نیست

حالا که آمده ایی آخرین برگ دفترم خالی است چشم هایت را ترجمه کن  

تا با تصمیم  پلکهای تو شعر بگویم.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد